محل تبلیغات شما
آقای هریسن عزیز، گریه کردم یک سوگواری تمام عیار، هیچ حسی را دربند هیچ ملاحظه ای نکردم و سی و چند روز، تمام غرور و شعورم را گذاشتم پشت در اتاقم و ناله کردم. چشمانم، لب هایم، فرم صورتم همه دستخوش تغییر شد. آنقدر که چهره ام در آینه خودم را شوکه میکرد هر چند ان روزها اینگونه بود، دیروز یک سوسک کابینت لای موهایم راه میرفت،توی آینه دیدمش اول خواستم برش دارم اما بعد دیدم که او تنها موجود زنده ایست که در جولیا زندگی میکند، بیخیالش شدم.

خواب‌های آشفته خانم خ

برای میم و همه پرونده‌های باز جهان

نامه 261ام به جان هریسن/بیمار اتاق 42/محل ضبط زیر بالش بیمار

تمام ,آینه ,یک ,بیمار ,هریسن ,میرفت،توی ,دیدمش اول ,اول خواستم ,آینه دیدمش ,میرفت،توی آینه ,راه میرفت،توی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

.......my love.........